دانش



روزی یک معلم در کلاس ریاضی شروع به نوشتن بر روی تخته‌سیاه کرد:

9 × 1 = 7
9 × 2 =
9 × 3 = 27
9 × 4 = 36
9 × 5 = 45
9 × 6 = 54

وقتی کارش تمام شد به دانش‌آموزان نگاه کرد، آن‌ها دیگر نتوانستند جلوی خود را بگیرند و شروع به خنده کردند.

وقتی او پرسید چرا می‌خندید،
یکی از دانش‌آموزان اشاره کرد که معادله اولی اشتباه است.

معلم پاسخ داد: "من معادله اول را عمدا اشتباه نوشتم، تا درسی بسیار مهم به شما دهم. دنیا با شما همین‌گونه رفتار خواهد کرد."

همان‌طور که می‌بینید من 5 معادله را درست نوشتم، اما شما به آن‌ها هیچ اهمیتی ندادید!

همه‌ی شما فقط به خاطر آن یک اشتباه به من خندیدید و من را قضاوت کردید.

دنیا همیشه به خاطر موفقیت‌ها و کارهای خوب‌تان از شما قدردانی نمی‌کند،
اما در مقابل یک اشتباه سریع با شما برخورد خواهد کرد.


ضرب المثل پاشنه آشیل از کجا آمده است؟

آشیل یا اخیلوس فرزند پله پادشاه میرمیدون‌ها مشهورترین قهرمان افسانه‌ای یونان است که نامش با آثار هومر عجین شده است. طبق بعضی روایات مادرش تتیس پس از تولد او با دو انگشت خود قوزک پایش را گرفت و وارونه در شط افسانه‌ای ستیکس فرو برد و بیرون کشید. بدین جهت تمام اعضای بدن آشیل به جز قوزک پایش همه در دست مادر بود رویین گردید.

سپاهیان یونان که بدون کمک و یاری آشیل قادر نبودند شهر تروا را فتح کنند از اولیس خواستند تا آشیل را به تروا کشاند و موجب وحشت دشمنان گردد. دیری نگذشت که حریف دریافت تیر به هیچ جای آشیل کارگر نیست مگر یک جا، همان قوزک پا یعنی جای دو انگشت مادرش که او را وارونه در آب فرو کرده بود. یکی از تیراندازان مشهور به نام پاریس یا "آپولون" که نقطه‌ی ضعف حریف را پیدا کرده بود تیر زهر‌آلودی درست بر قوزک پای آشیل زد و کارش را ساخت و این عبارت از آن تاریخ ضرب‌المثل شد




از : تهمینه میلانی

ته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهیتابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه ، برای خودش ج ج خفیفی کرد که زنگ در رو زدند.

پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم.

بابام می گفت:
نون خوب خیلی مهمه ! من که بازنشسته ام، کاری ندارم ، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در می زد و نون رو همون دم در می داد و می رفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت.

ادامه مطلب

اسکندر یکی از نخبگان را از مسوولیتی که داشت عزل کرد و کاری پست به او داد .
روزی اسکندر به او گفت : حالا ، حال و روزت چه طور است ؟
گفت : " مرد به خاطر منصبش بزرگ و شریف نمی شود بلکه منصب است که به اندازه مرد بزرگ و شریف می شود ، پس مرد هر جا که هست باید پاک ، عادل و با انصاف باشد ."
اسکندر که از پاسخ او خوشش آمده بود او را به جای اول خود برگرداند.

بایدت منصب بلند بکوش
تا به فضل و هنر کنی پیوند

نه به منصب بلندی مرد
بلکه منصب شود به مرد بلند

#بهارستان_جامی


وقتی کرونا آمد فهمیدم دوست خوب یعنی جلال. از وقتی مجبور شدیم کمتر همدیگر را ببینیم، پیغام‌های جلال بیشتر شد. بیشتر روزها می‌پرسید همه چی خوبه؟ رو به راهی؟» و من‌ جواب‌ می‌دادم مخلصتم، عالی». جلال هم یک علامت پیروزی با دو تا گل می‌فرستاد. بعد از مدتی دیگر پیغام‌های جلال را باز نمی‌کردم چون می‌دانستم می‌خواهد حالم را بپرسد و حالم خوب بود.

ادامه مطلب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

علی هادیان حقیقی دلنوشته وشعرعکس و داستان تنهایی ها دنیای از خوشمزه ها tarhefrectali مطالب اینترنتی 103471404 تکنولوژی کلینیک فیزیوتراپی | اخبار و مقالات تخصصی pikasotarhno